چاپ کردن این صفحه
-->

تغيير آينده در گذشته با چاشني طنز

زمان، يک عنصر پرطرفدار براي نويسندگان رمان هاست و بسياري از آنها تلاش مي کنند با استفاده ازاين ويژگي، داستان خود را هرچه بيشتر جذاب کنند. يکي از کتاب هاي خوبي که با استفاده از قابليت دقيقه ها و ثانيه ها و سفر به تونل زمان نوشته شده، رمان «زمان روي دستان من»(Time on My Hands)، نوشته «دانيل ام. کيمل» است. اين کتاب که در سال 2017 منتشر شده، در رده کتاب هاي علمي- تخيلي قرار مي گيرد هرچند چاشني طنز نيز به همراه دارد. اين رمان تاکنون چند جايزه را ازآن خود کرده که يکي از آنها جايزه ادبي John W. Campbell است.

منتقدان کتاب، اين رمان را يکي از طنزآميزترين کتاب هاي مرتبط با موضوع زمان، همراه با ابتکار و نوآوري مي دانند و معتقدند علاقمندان مطالعه، حتما بايد اين کتاب را بخوانند چراکه شخصيت هاي جالب در آن شوخي هاي بامزه اي دارند و خنده را بر لب خوانندگان کتاب مي نشاند.

نويسنده اين کتاب علاوه بر مشکلات بيشماري که همه شخصيت هاي رمان هايي با موضوع «سفر در زمان»، با آن دست و پنجه نرم مي کنند به وحدت ارسطویی زمان نيز توجه داشته است به اين معنا که همه اتفاق هاي مرتبط با اين کتاب، در يک روز خاص رخ مي دهد و هرچند شخصيت ها گاه مربوط به زمان هاي مختلف هستند ولي همگي در يک روز با شخصيت اصلي داستان ارتباط مي گيرند. نويسنده به اين ترتيب نگاهي تازه به موضوع زمان داشته و توانسته است فضاي داستان را بسيار جذاب کند.

در اين کتاب، پروفسور و استاد فيزيک «گابريل پرينس» از يک راز پرده برمي دارد و توضيح مي دهد که چگونه موفق به تصاحب يک وسيله با نام ماشين زمان شده و تلاش کرده تا آينده را تغيير دهد هرچند معتقد است که به موفقيت چنداني هم دست نيافته است.

نويسنده اين رمان که منتقد فيلم هم هست، داستانش را با حضور يک خبرنگار آغاز مي کند که مقابل اين استاد فيزيک نشسته است. وقتي «مکس ميلر» براي مصاحبه نزد پروفسور «گابريل پرينس» مي رود، از وي درباره ماشين زمان مي پرسد و اين گزارش يک روز کامل طول مي کشد چرا که وي بسيار خوش صحبت است و اين دو در طول مصاحبه، حتي با همديگر شام و ناهار نيز مي خورند.

روايت داستان در زمان هاي مختلف درحال تغيير است چرا که هنگام مصاحبه، اين پروفسور فيزيک گاه در زمان حال و گاه گذشته، داستانش را نقل مي کند و همين موضوع سبب مي شود که گاه گزارشگر احساس پريشاني کند و درواقع توضيحات فراوان «گابريل پرينس»، از سرعت گرفتن داستان ممانعت مي کند.

درواقع «مکس ميلر» گزارشگر، همراه با اين استاد فيزيک در تونل زمان سفر مي کند و با مسائل مختلفي ازجمله عشق، شهرت و... مواجه مي شود. هرچند وي ابتدا نسبت به موضوع کاملا بي تفاوت است و حتي فکر مي کند که براي اين مصاحبه عملا وقتش را هدر داده ولي درنهايت درنتيجه هم صحبتي با پرايس،به صورت اخلاقي و احساسي، درگير داستان مي شود.

اما داستان چيست؟«گابريل پرينس» مي خواهد سفر در تونل زمان را آغاز کند ولي در اين ميان با يک مشکل دست به گريبان است. مالک اين ماشين زمان يعني«جاسپر هادنات» دانشمند فيزيک کوانتوم، از گابريل مي خواهد که طي سفر خود، يک ماموريت ويژه را در زمان  گذشته انجام دهد. هرچند اين ماموريت تا پايان کتاب براي خواننده به صورت راز باقي مي ماند ولي در مسير سفر به گذسته اتفاقات جالبي مي افتد. گابريل به هاليوود پيش از جنگ جهاني دوم مي رود؛ يعني زماني که «همفری بوگارت» ستاره تاریخی سینماي جهان در انتظار فرصتي براي درخشش مي گشت و البته در اين ميان اتفاقات خنده داري مي افتد. وي علاوه بر ملاقات با اين چهره هاي مطرح، در سفر خود با «ريگان» نيز ملاقات مي کند. البته «ريگان» در آن زمان شايد حتي فکرش را هم نمي کرد که به رياست جمهوري کشور پهناور امريکا انتخاب شود. گابريل با ديدن «ريگان» دستپاچه مي شود چرا که در تصورش هم نمي گنجيد که در سفر به تونل زمان، با اين شخصيت ملاقات کند. در اين سفر به گذشته، براي وي ماجراهايي عجيب و غريب اتفاق مي افتد. وي که به خواسته همکارش به زمان گذشته سفر کرده بود تا برخي موارد را تغيير بدهد دريافت که بر خلاف تصورش، ايجاد تغيير در ماجراهاي تاريخي اصلا کار راحتي نيست چرا که به هيچ وجه نتوانست مانع انتخاب «ريگان» به رياست جمهوري امريکا شود. وي در مواردي که بايد با شخصيت هاي خبيث آينده مواجه شود تا از اتفاقات ناگواري که مي خواهند در جهان ايجاد کنند پيشگيري شود هم چندان موفقيتي کسب نمي کند و درواقع همه تلاش هايش براي تغيير آينده در گذشته، بي نتيجه مي ماند هرچند صحنه هاي خنده داري خلق مي کند.برای اطلاع از کل داستان کتاب بهتر است آن را بخوانید.

ما از کوکی ها برای بهبود وب سایت استفاده میکنیم . کوکی ها برای فعالیت های ضروری وب سایت استفاده و تنظیم شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به قوانین. تایید میکنم تایید میکنم